بررسی پیامدهای نگرانکننده افزایش حاشیهنشینی؛ کوچ اجباری به حاشیه ها
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۳۹۶۴۱
آمدهاند شهرنشین شوند، اما از «شهر» فقط «حاشیه»اش به آنها رسیده است! حاشیهنشینهایی که از زرق و برق شهر و مدرنیته، تنها نامی تازه نصیبشان شده؛«حاشیهنشین»!
عضو هیئت علمی گروه آموزشی اقتصاد شهری، دانشکده پژوهشهای عالی دانشگاه هنر اصفهان حاشیهنشینان را گروهی میداند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی میکنند و جذب نظام اقتصادی-اجتماعی شهر نشدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناصریارمحمدیان ادامه میدهد: از علل ساختاری حاشیهنشینی میتوان به کمبود عرضه نسبت به تقاضا به دلیل رشد جمعیت و مهاجرت، نداشتن توان تملک مسکن در بخش گستردهای از مصرف کنندگان، وزن بالای هزینههای مسکن در کل هزینههای خانوار بهخصوص دهکهای پایین درآمدی اشاره کرد.
حاشیهنشینی در میان جذابیتهای شهری!
وی با تأکید بر اینکه یکی از علتهای حاشیهنشینی را باید در جذابیتهای مناطق شهری و دافعهها و عوامل بازدارنده محیطهای غیرشهری جستوجو کرد، ادامه میدهد: حاشیهنشینان به دلیل برخوردار نبودن از امکانات رفاهی، بهداشتی، آموزشی و از همه مهمتر اشتغال، ناگزیر از مهاجرت به شهرها شدهاند.
وی میگوید: امروز شرایط اقتصادی جامعه بهشدت دچار بحران است و جامعه دچار یک التهاب مزمنی شده که روزبهروز بر میزان تورم و برآمدگی آن افزوده میشود.
به دلیل بالا رفتن مشکلات اقتصادی و هزینههای مسکن و افزایش میزان اجارهبها بخشی از افراد جامعه، مجبورند برای تأمین نیازها و یا حتی مسکن خود به حاشیه شهرها پناه ببرند.
ما در این چند دهه به سراغ همان تعریف مکانیکی و همیشگی از حاشیهنشینی رفتهایم و این تعریف همیشه نظام برنامهریزی را تبرئه کرده است،؛ برمبنای این تعریف فرقی نمیکند شما لباس شیک بپوشید یا تحصیلکرده باشید، کافی است سر جای خودتان نباشید. اینجاست که به طبقه متوسطی میرسیم که به آرامی درحال طرد شدن از متن شهر به حاشیه هستند؛ طبقهای که رانده شده این ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعیاند و آنها را به نقطهای میکشاند که از اکوسیستم قابل زیست خودشان به سمت اکوسیستمی میروند که نمیتوانند در آن زندگی کنند.
این استاد دانشگاه با تأکید براینکه حاشیهنشینی، آسیبهای سنگینی به دنبال دارد به طوری که پیشبینی میشود ثمره گسترش و افزایش آن در ۱۰ سال آینده با انواع آسیبهای مختلف اجتماعی در جامعه نمایان شود، اضافه میکند: برای این مقوله، راهکار مقطعی، محدود، منطقهای و محلی نمیتوان ارائه داد و تا ساختارها به طور کلی متحول و دگرگون نشوند؛ نمیتوان گامی برای کاهش آن برداشت، ضمن اینکه هر نوع راهکار محلی و منطقهای در اصل شاید مُسکنی برای تسکین موقت درد باشد، بنابراین راهکارهای محلی و محدود نمیتوانند مانع رشد بذر این آسیبهای کاشته شده که در حال تنومند شدن است، باشند.
حاشیهنشینی همراه با ناکامیها و سرخوردگیها
یارمحمدیان با تأکید بر اینکه گذشته از سیاستها، برنامههای اقتصادی و اجتماعی، سه عامل اصلی موجب جابهجایی جمعیت از نواحی محروم در کشور به سمت مناطق حاشیهای شهرها میشود؛ میگوید: عواملی چون محدودیت کار و اشتغال، فقر بهداشت و نیاز به مسکن به دلیل نداشتن آمادگی شهرهای کشور، زمینه را برای محرومیت مضاعف همراه با ناکامیها و سرخوردگیها فراهم میکند.
وی گسترش سکونتگاههای غیررسمی را از چالشهای پیش روی تحقق ابعاد توسعه پایدار شهری بهویژه در کشورهای روبه پیشرفت تلقی میکند و ادامه میدهد: این پدیده ناخوشایند، نتیجه اعمال سیاستهای آمرانه و از بالا به پایین در برنامههای توسعه است که به مسئله فقر شهری بیش از هر زمان دیگر دامن زده و به پیروی از آن، ضرورت تغییراتی در نگرش به مسئله سکونتگاههای غیررسمی را مطرح کرده است.
عضو هیئت علمی دانشکده پژوهشهای عالی دانشگاه هنر اصفهان با تأکید بر اینکه کوچ از روستا به شهرهای بزرگ موجب افزایش حاشیهنشینی شده، اظهار میکند: اگر بخواهیم به دنبال علت چرایی کوچ روستاییها به شهرها باشیم باید اقتصاد کشاورزی و اقتصاد روستایی را بررسی کنیم؛ مسئله آب و خشکسالی، محدودیتها و مدیریت ضعیفی که در بازار آب مشاهده میشود، سبب شده ساکنان روستا وضعیت درآمدی نامناسبی داشته باشند و مجبور به ترک روستا شوند.
وی ادامه میدهد: مسئله نابسامانی بازار محصولات کشاورزی در روستاها موجب شده ساکنان روستا حاصل تلاششان را از تولید محصول کشاورزی دریافت نکنند. دریافت نکردن این منافع از سوی کشاورزان و سوق دادن این منافع به سوی یکسری دلال و واسطهگر، وضعیت درآمدی روستاییان شاغل در بخش کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده و مهاجرت به شهرها سبب حاشیهنشینی شده است.
وی در خصوص اینکه چرا ما هنوز نتوانستهایم مسئله حاشیهنشینی را حل کنیم و همچنان این پدیده در شهرها رو به افزایش است، تصریح میکند: بر پایه آمار بیش از ۶۵درصد مخارج خانوار صرف مسکن میشود؛ بخشی از حل این مسئله به کارکرد بازار مسکن بازمیگردد، یعنی خانوارها به این دلیل از مرکز به مناطق حاشیه شهر مهاجرت میکنند که توانایی تأمین پناهگاه و مسکن را نداشتهاند.
بخشی از مهاجرت هم از شهرهای کوچک به کلانشهرهاست که به بحث شکاف درآمدی و تفاوت در توزیع امکانات بازمیگردد و این امکانات لزوماً در زمینه آب و کشاورزی نیست. موضوع اشتغال و میزان دسترسی به امکانات یکی از جدیترین عوامل گسترش مهاجرت است. متأسفانه در کشور ما توزیع منابع و امکانات متناسب با توزیع جمعیت نیست و همین موضوع موجب شده در برخی مناطق، فقر خدماتی و در مناطق دیگر، فراوانی خدماتی را شاهد باشیم و چنین مسئلهای، موجب انگیزه برای مهاجرت و در ادامه گسترش حاشیهنشینی شده است.
رد پای حاشیهنشینی در بازار مسکن
وی تأکید می کند: برای حل مشکل حاشیهنشینی باید بازار مسکن را به نحوی کنترل کنیم و در بحث عرضه و مدیریت تقاضا و متغیرهای کلان اقتصادی مثل نقدینگی و تورم به گونهای اقدام کنیم که سهم هزینههای خانوار برای تأمین مسکن کنترل شود و حداکثر پایینتر از ۳۰-۴۰ درصد باشد.
وی در پاسخ به اینکه برای توانمندی حاشیهنشینان و کوچ آنان به مرکز شهرها چه باید کرد، میگوید: مطالعات و نظرسنجیها نشان داده، تقریباً نیمی از افرادی که در حاشیه شهرهای بزرگ سکونت دارند، از شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند و نیمی دیگر از ساکنان همان شهر بودند و به خاطر تحولات و مشکلات اقتصادی که بر آنان عارض شده، به حاشیهها رانده شدهاند.
بنابراین باید بتوانیم به همان نسبت که جمعیت حاشیهنشین داریم، بخشی را از طریق مهاجرت معکوس و با ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری به موطن خود بازگردانیم، چون این افراد در صورت داشتن شغل و امکانات ترجیح میدهند به شهر یا روستای خود بازگردند.
نبود عدالت اجتماعی؛ بروز پدیده حاشیهنشینی
یک جامعهشناس هم در این خصوص بابیان اینکه حاشیهنشینی بیانگر نامناسب بودن ضریب جینی در یک جامعه و افزایش اختلاف طبقاتی در یک جامعه است، میگوید: یکی از مهمترین عوامل حاشیهنشینی مسائل اقتصادی و نبود عدالت اقتصادیاجتماعی در یک جامعه است. در یک جامعه هرچه میزان حاشیهنشینهای آن بیشتر باشد نشاندهنده این است که فقر در آن جامعه وجود دارد.
علیرضا شریفی یزدی در گفتوگو با قدس تأکید میکند: نامتوازن بودن توزیع خدمات به گونهای که وقتی در جامعه هزینههای زیادی به لحاظ آموزشی، بهداشتی، درمانی، ورزشی و رفاهی خرج شود، اما توزیع این خدمات مناسب نباشد، یعنی مناطق برخوردار بیشتر از این امکانات و بودجه استفاده میکنند و مناطق کمبرخوردار خیلی کم؛ درنتیجه همیشه از مناطق کمبرخوردار به سمت مناطق نیمهبرخوردار و از سمت مناطق نیمهبرخوردار به سمت مناطق برخوردار مهاجرت انجام میشود برای استفاده از امکاناتی که در جامعه وجود دارد.
وی پدیدهای را که در جامعه ایران عمومیت پیدا کرده و تمامی لایههای اجتماعی درگیر آن هستند، پدیده تحرک اجتماعی میداند و میگوید: در این پدیده افراد تلاش میکنند پایگاه و منزلت اجتماعی خود را ارتقا ببخشند و در این بین همه در پی درآمد، منزلت و احترام بیشتری هستند و این موضوع در تمامی طبقههای فقیر و مرفه وجود دارد؛ از طرفی وقتی در رسانهها، وضعیت مناسب و امکانات شهرهای بزرگ بازتاب داده میشود، افراد به مهاجرت به شهرهای بزرگتر علاقه پیدا میکنند.
وی درخصوص راهکارهای کاهش پدیده مهاجرت و حاشیهنشینی میگوید: وقتی در مورد مسائل اقتصادی صحبت میکنیم، هیچ راهی نداریم جز اینکه دولتمردان و اصحاب قدرت، برنامهریزان و سیاستگذاران به اصلاح وضعیت اقتصادی بپردازند و رکود تورمی حاکم بر جامعه را از بین ببرند، درغیراین صورت شاهد افزایش بیش از پیش این پدیده نامبارک خواهیم بود.
وی تأکید میکند: توزیع ثروت ناشی از تولید، رشد اقتصادی و توسعه باید متوازن صورت گیرد؛ یعنی میزان برخورداری افراد در استانهای مختلف باید یک تناسبی داشته باشد که هم عدالت رعایت و هم کمبود در این مناطق جبران شود؛ یعنی باید از دهکهای پایین، مناطق روستایی و از مناطق کمبرخوردار بیشتر حمایت کنیم تا مانع گسترش حاشیهنشینی شویم.
وی مدیریت بحران را یکی دیگر از راههای کاهش پدیده حاشیهنشینی میداند و بابیان اینکه در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردهایم، ادامه میدهد: هنگامی که در معرض وقوع سیل و یا زمین لرزهای قرار میگیریم، اگر از قبل بدانیم در چنین مواقعی بر تعداد حاشیهنشینیهای ما افزوده خواهد شد و به افراد در چنین مواقعی آموزشهای لازم داده شود که مدیریت داشته باشند، طبیعتاً از میزان حاشیهنشینی کاسته خواهد شد.
جلوگیری از رشد مناطق حاشیهای
وی برخورد مناسب با ساختوسازهای غیراصولی و افرادی که در حاشیه قرار میگیرند را یکی دیگر از راهکارهای کنترل حاشیهنشینی میداند و میگوید: برخورد درست و اجازه ندادن به رشد کردن مناطق حاشیهای ازعواملی است که انگیزه را از افراد برای سکونت در این مناطق میگیرد؛ چراکه این مناطق هم مشکل بهداشتیدرمانی و هم مشکل حقوقی، قانونی و قضایی دارند.
وی درخصوص وظیفه دولت و نهادهای مسئول در کاهش حاشیهنشینی با تأکید بر اینکه وظیفه دولت و نهادهای مسئول در وهله نخست آمایش سرزمینی است؛ میافزاید: دولت باید در نخستین گام در هر منطقه به نیازسنجی، شناسایی توانمندیها و محدودیتهای آن بپردازد تا بر پایه آن برنامهریزی درستی صورت گیرد و بتواند خدمات زیربنایی همچون جاده، آب، برق و خدماتی همچون اشتغالزایی را در این مناطق توسعه دهد و از مهاجرت افراد به منطقههای حاشیه شهرهای بزرگ جلوگیری کند.
دولت برای تشویق به بازگشت افراد حاشیهنشین به محل زندگی اولیه خود، باید بستههای تشویقی شامل طرحهایی برای سروسامان دادن افراد حاشیهنشین در محل نخست زندگی خود در نظر بگیرد؛ زیرا این بستههای تشویقی میتواند به مهاجرت معکوس کمک کند.
وی با تأکید بر اینکه به هر میزان که بتوان عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی را در یک قالب علمی و تعریف صحیح در جامعه گسترش داد، میزان گرایش به مهاجرت و حاشیهنشینی کاهش مییابد، میگوید: به همین نسبت میزان جرم، جنایت، بزهکاری و معضلات شهری مانند ترافیک، آلودگی هوا، فشار خدمات شهری و... نیز کاهش مییابد که این هدف تنها با یک برنامهریزی بلندمدت بدست میآید.
منبع: روزنامه قدسمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: حاشیه نشینی پدیده حاشیه نشینی حاشیه نشینی ادامه می دهد شهرهای بزرگ مناطق حاشیه یک جامعه حاشیه نشین سمت مناطق حاشیه شهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۳۹۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مهاجرت» توازن توانمندیهای توسعهای را دگرگون میسازد
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بافتار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعهای، بستر ویژهای برای فعالیتهای علمی جامعهشناختی فراهم میسازد و این بافتار در سبک و رویکرد حاکم بر کار جامعهشناس و ماهیت فعالیتهای جامعهشناختی بازتاب مییابد.
اصغر میرفردی (دانشیار جامعهشناسی دانشگاه شیراز) در مقالهای با عنوان «مروری بر مطالعات جامعهشناختی در زمینه آموزش، مهاجرت و
تحولات توسعهای در ایران» به این موضوع اشاره میکند که کارل مانهایم (Karl Mannheim) معتقد است نظریهها و فعالیتهای جامعهشناختی از نظر شناختشناسی، بازتاب زمانه و زمینە کنشگران این حوزه تخصصی است.
* سیر شکلگیری و فعالیتهای رشته جامعهشناسی در ایران
این پژوهشگر مینویسد: رشته «جامعهشناسی» در ایران، همزمان با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ خورشیدی مورد توجه قرار گرفت و با پیشگامی زندهیاد، غلامحسین صدیقی، مانند یک رشتە تخصصی بنیان نهاده شد.
او در ادامه میدهد که سیر شکلگیری و فعالیتهای رشته جامعهشناسی در ایران را میتوان در چند دوره گوناگون دستهبندی کرد:
دوره پایهگذاری رشتۀ جامعهشناسی: از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ تا تأسیس مؤسسۀ تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۷ خورشیدی را میتوان جزء این دوره دانست. دوره تثبیت و گسترش: این دوره از تأسیس مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران تا زمان انقلاب سال 57 را دربرمیگیرد. دوره آموزشمحور و تغییرات ساختاری: این دوره که از57 تا میانه دهه ۱۳۷۰ را در برمیگیرد، به پیروی از تغییرات انقلابی و برنامه انقلاب فرهنگی پس از انقلاب، با تغییر در نیروی انسانی، محتوای آموزشی و فعالیتهای آموزشی و پژوهشی همراه بود. فعالیتهای این دوره بیشتر آموزشی بود و از میزان فعالیتهای پژوهشی سالهای پیش از انقلاب، تا اندازهای کاسته شد. دوره تشکلیابی دوباره و آموزش-پژوهشمحوری: این دوره از میانه دهه ۱۳۷۰ تاکنون را در برمیگیرد و تفاوتهایی را در دولتهای چهارگانه به خود دیده است، گاه فعالیتهای جامعه-شناختی مورد اقبال واقع شده و گاه نیز با محدودیتها و موانعی روبهرو بودهاند. رشتهها و گرایشهای علوم اجتماعی و تحصیلات تکمیلی در این دوره گسترش یافتند. جابجایی محل زندگی فرد از یک منطقه به منطقه و یا سرزمین دیگر را مهاجرت میگویندمیرفردی توضیح میدهد که با گسترش واحدهای دانشگاهی همچون دانشگاه آزاد، دانشگاه پیامنور و دانشگاه علمیکاربردی، رشتههای علوم اجتماعی نیز گسترش یافتند؛ اما چنین گسترشی در همۀ دانشگاهها و مناطق کشور، کیفیت مطلوب و مورد انتظار را به همراه نداشته است.
* تعریف مهاجرت از منظر جامعه شناسی
او در ادامه به این موضوع اشاره میکند که جابجایی محل زندگی فرد از یک منطقه به منطقه و یا سرزمین دیگر را مهاجرت میگویند. در تعریفی دیگر، بر پایە دانشنامە جمعیتشناسی مهاجرت، تغییر مکان افراد، یا گروههایی از افراد، که با تغییر دائمی یا نیمه دائمی محل سکونت خود همراه است.
این نویسنده معتقد است که عامل مهمی که نقش مهاجرت را در پیوند با وضعیت توسعه تحلیل میکند، آموزش است. مهاجرت سرمایە انسانی یا جمعیت در سن فعال و ماهر و متخصص از یک منطقه به منطقه دیگر، میتواند توازن توانمندیهای توسعهای را دگرگون سازد.
* رابطه مهاجرت و توسعه جامعه
در این مقاله آمده است که مهاجرت سرمایه انسانی به خارج از کشور، نقش تعیینکنندهای در وضعیت توسعهای کشورهای جهان سومی دارد. رسالت جامعهشناسی و جامعهشناسان در این فراگرد، مهم است و میزان توجه آنها به مهاجرت و زمینهها و پیامدهای آن، نقش مهمی در پویایی و توسعه جامعه دارد.
در ادامه مینویسد با توجه به فعالیت ۹۰ سالۀ جامعهشناسی در ایران، این نوشتار در پی مرور مطالعات مهاجرت در ایران است و به این پرسش پاسخ دهد که جامعهشناسی ایران چه فعالیتهایی در زمینه مهاجرت، آموزش و توسعه داشته است؟
* مطالعات مهاجرت و جامعهشناسی در ایران
به زعم میرفردی جامعهشناسی در ایران متناسب با تحولات اقتصادی و اجتماعی، تحولات چندگانهای را به خود دیده است. در پی تغییرات در سبک و میزان مهاجرت در ایران، مطالعات علوم اجتماعی به ویژه جامعهشناختی در زمینه مهاجرت نیز دچار تحولات مرتبط با تغییر سبک مهاجرتی شدند.
مطالعات مهاجرت در ایران نشان داد که مهاجرت فزاینده موجب خالی شدن مناطق مهاجرفرست از سرمایه و نیروی انسانی فعال میشود و منجر به بازتولید عقبماندگی در این مناطق شده است.
* تاثیرات مهاجرت سرمایههای انسانی به خارج از کشور
به گفته این پژوهشگر افراد جوان، تحصیلات و مهارت بیشترین سهم از مهاجران به شهرهای بزرگ را دارند. مهاجرت این دسته از افراد موجب توسعۀ نابرابر مناطق کشور و بازتولید توسعه نیافتگی مناطق کمبرخوردار میشود.
بدینترتیب نتایج این پژوهش نشان میدهد که مهاجرت سرمایههای انسانی به خارج از کشور، گردانە بازتولید عقب ماندگی کشور را ایجاد میکند و با وجود گسترش آموزش تخصصی دانشگاهی و غیردانشگاهی در کشور، وضعیت نابسامان اشتغال در کشور، زمینۀ مهاجرت سرمایههای انسانی را فراهم میسازد.
او در انتها مینویسد مطالعات یک دهه اخیر نشانگر افزایش میل به مهاجرت به خارج از کشور است و میزان مهاجرت سرمایههای انسانی توانمند به خارج از کشور گسترش یافته است.
انتهای پیام/